عکس های مربوط به 5 ماهگی

سلام فرشته کوچولوی مامان

الان که دارم این پست رو می نویسم تو در خواب نازی.این روزا خیلی شیطون و بلا شدی، تو ماه پنج اتفاقات خوبی افتاد. یکیش بازگشت دایی محمود و زندایی خودم و دختر گلشون فاطمه از سفر مکه بود. دومیش تولد دایی امیرمحمد(داداش خودم) وعمه فرزانه بود که خیلی خوش گذشت. تولد بابایی نازنین هم (البته تولد ماه قمری) تو این ماه بود. یعنی سوم شعبان، همزمان با میلاد امام حسین(ع). خلاصه با کلی عکس های قشنگ اومدم. تو این ماه من و بابایی تصمیم گرفتیم که یه سونو از شکم دخترمون بگیریم که خیالمون از هر بابت راحت بشه. یه کم استرس داشتیم که نکنه تو اجازه ندی دکتر این کارو انجام بده اما خداروشکر زیر سونو بقدری آروم بودی که دکتر هم تعجب کرده بود و او تونست به راحتی کارشو انجام بده. برا اینکه غذای کمکی ات هم شروع کنیم پیش دکتر شجری رفتیم اول تو رو وزن کرد که حدود 6 کیلو بودی، قدت هم 65 بود حدود یک کیلو وزنت کم بود یه ازمایش واست نوشت که بعد بگه که غذای کمکیت رو شروع کنیم یا نه؟ ولی من تصمیم دارم از هفته آینده این کارو شروع کنم. اخه احساس میکنم شیر برات کافی نیست و سیر نمیشی.

این روزا حسابی شکمو شدی هرچی که منو بابایی میخوریم تو هم میخوای مخصوصاً هندونه و گیلاس که از رنگشون خیلی خوشت میاد. علاقه زیادی به آهنگ تصور و پری پری علیرضا روزگار داری .وقتی گریه میکنی با صدای این آهنگ آروم میشی. از گیره های لباس که روبند آویزون اند هم خیلی خوشت میاد.

راستی با پاهات هم خیلی بازی میکنی و دوست داری انگشتهای پات هم بخوری ... امان از دختر شکموی من

واقعاً که این دختر ما به چه چیزایی علاقه داره...

عکس ها در ادامه مطلب..

روروئک سواری محیا

این عکس اوایل ماه چهار است وقتی دمر میشی و به دنبال جغجغه میری