محیامحیا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره

محیا فرشته دوست داشتنی ما

سیزده بدر 93

1393/1/16 2:17
نویسنده : مامان محیا
1,566 بازدید
اشتراک گذاری

سلام محیاجونم مثل همیشه شما خوابیدی و من تونستم بیام نت این وبلاگتو یه سر و سامانی بدم . میخواستم با عکسای اتلیه بیام ولی متاسفانه هنوز نرسیدیم بریم بگیریم. عوضش کلی عکس و خبر دارم. اول بریم سراغ سیزده بدر امسال که خیلی خوش گذشت البته خداروشکر تا امسال هرسال سیزده بدر خوش میگذره. راستش بابایی و مامانی من میگفتن چون ایام فاطمیه است بیرون نریم ولی بالاخره تصمیم گرفتیم بریم خونه پدربزرگ من ، که خیلی جای باصفاییه من خیلی خاطره با این خونه دارم اخه تاچند سال پیش تو همین خونه زندگی میکردیم. خونواده عمو علی و عمه من هم که از تهران اومده بودن نیز با ما بودن خیلی خوش گذشت البته بارون نذاشت زیاد بمونیم و ساعت 5 بساطمون رو جمع کردیم.

همین که رسیدیم خوابت برد نمیدونم به خاطر هوای بهاری بود که خوابیدی یا به خاطر شیر اسبی بود که صبح به توصیه دکتر بهت داده بودم البته(مخلوط شیر اسب، الاغ و گور خر اسیایی)

 

قربون خنده ات برم جیگر مامان. ضمناً دندون پنجمی که تو عکس نیش زده الان اندازه اون دوتا ست

 

برای دیدن ادامه عکسها بفرمایین ادامه مطلب....

 

ناهار هم خورشت سبزی بود که خیلی چسبید جای همهتون خالی

از خواب که بیدار شدی از بس گرسنه ات بود میخواستی قاشق هم بخوری...

 

تو یام عید منو بابایی تصمیم گرفتیم موهاتو کوتاه کنیم آخه خیلی بلند شده بود خلاصه یه روز با کمک هم موهاتو زدیم خیلی هم بد نشد

 

ریحانه نوه عموم و امیررضا پسر خاله محیا

مهسا و ثنا وروجک های خانواده ما

قربون عروسکم برم که محو تماشای درخت ها شده

این عکسها هم مربوط به عیددیدنی هاست که تو ایام عید میرفتیم

 محیای بنز سوار ما و حسین پسرخاله اش

میثم و ابوالفضل دو قلوهای داداشم که الان 6ماه اند

 راستی سوم فروردین هم عارفه السادات دختر همکارم بدنیا اومد که چند روز پیش خونشون بودیم با همکارا، اونجا هم خیلی بهممون خوش گذشت ضمناًده فروردین هم نوه دایی حسین جونم بدنیا اومد که فکر کنم اسمشو بهار گذاشتن امیدوارم قدمهای کوچولوشون برای پدر و مادرشون پر خیرو برکت باشهقلب

پسندها (1)

نظرات (8)

فریبا(دختر دایی بابات)
28 فروردین 93 22:49
سلام شما که افتخار ندادید با ما بیاین سیزده ولی امیدوارم بهتون خوش گذشته باشه راستی عکسایی که از محیا گرفتید عالیه منتظر عکس های اتلیه محیا جون هستم
مامان محیا
پاسخ
ببخش فريبا جون فقط به خاطر محيايي ترجيح داديم يه جاي نزديك بريم كه خداي نكرده مشكلي پيش نياد ايشاا.. تو سفر با هم همسفر بشيم اخه بابايي محيا ارادت خاصي به اين يكي داييش(باباي فريبا)جون داره
آوايي ( لي لي )
30 فروردین 93 6:47
کسانی که تو پيوندهاي من هستن همه چیزشون خاصه: لبخندهاشون, گریه هاشون , تیپشون , رفتارشون, اخلاقشون, احساساتشون, دوست داشتنشون, اینا مخاطب نبودن که خاص باشن خاص بودن ک مخاطب شدن..."تقدیم به تو دوست خوبم"
مامان محیا
پاسخ
ايشاا... دوستي مون تداوم داشته باشه خيلي خوشحالم كه باهات آشنا شدم الميراي عزيزم
آوايي ( لي لي )
30 فروردین 93 6:48
هميشه به گردش عزيزم ... عكس ها عالي بودننن ... زودي عكساي اتليه رو بزار خواهري
مامان محیا
پاسخ
به روي چشم لي لي جون تو اولين فرصت ميذارم
مامان الی و محیابانو
30 فروردین 93 12:24
زن هستی ساز و نظم ده و مهر گستر است ، سـرچشمه محبت و الطاف داور است بهر صفا و لطف خدا عشق مظهر است ، بعد از خدا به سجده بود زآنکه مادر است . . . دوست خوبم روزت مبارک
مامان محیا
پاسخ
ممنون دوست خوبم روز شماهم مبارك
مامان الی و محیابانو
30 فروردین 93 12:26
به به چه 13 به دری... خدا رو شکر که خوش گذشتهوروجک خواب آلو[ماچ این قضیه ی شیر اسب والاغ چیه مرضیه؟
مامان محیا
پاسخ
ميگن معجزه ميكنه يه دكتر تو يزد هستش كه واسه بچه ها تجويز ميكنه دو روز اول كه به محيا دادم خوابش تنظيم شد ولي هنوز بيقراري ميكنه فكر كنم واسه دندون باشه
مامان الی و محیابانو
30 فروردین 93 12:26
ای جوووووووووونم دوقلوهاچه با مزه
فدایی محیا
5 اردیبهشت 93 23:34
پس منتظر عکسا هستیم
فدایی محیا
5 اردیبهشت 93 23:35
عکسا خیلی قشنگ شدن.دوقلوهاهم خیلی نازن