محیامحیا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

محیا فرشته دوست داشتنی ما

عکس های جامانده از ماه دهم

1392/9/22 17:58
نویسنده : مامان محیا
663 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستای گلم بعد از مدتی تأخیر دوباره برگشتیم.

خداروشکر محیاجونم الان خوبه فقط یه کم سرماخورده است که ایشاا.. تا چند روز دیگه خوب میشه

ماه قبل ماه سختی بود. اصلاً نمیخوام بهش فکر کنم. فقط خدارو هزار مرتبه شکر میکنم که به خیر گذشت.

یه سری عکس از ماه قبل جامونده بود که میخوام تو این پست براتون بذارم. اما قبلش از همه دوستان گلم که جویای حال من و محیاجون بودن تشکر میکنم از دور دست همتون رو ر میبوسم مخصوصاً دوستای نی نی وبلاگیمون که این روزاا حسابی هوای همدیگه رو دارن و واسه همدیگه دعا میکنن.

اما بریم از محیاجون بگم که این روزا خیلی شیطون شده

البته شیطون بودی جیگرمامان ، این روزا بلا شدی که خودم میخوام درسته قورتت بدم از بس واسه مامان دلبری میکنی.

 

فدای تو که با شادیت شادیم عروسک من

              

قربون این ژستت برم من

کلی کارای جدید یاد گرفتی از همش قشنگتر و جالبتر اینه که دست میگیری به روروئکتو و راه میری. الهی مامان قربونت بره که اینقدر زود بزرگ شدی اصلاً دوست نداری تاتی کنی و سری خسته میشی ولی با کمک روروئک خیلی ذوق میکنی

هرموقع بابایی منو میبنی دستتو بالا میکنی نمیدونم میخوای بای بای کنی یا داری سلام میکنی اینو بابام بهت یاد داده. کلاً هر چی من بهت یاد میدم یاد نمیگیری و همکاری نمیکینی ولی بقیه هرکار بکنن سریع یاد میگیری دست  های کوچولوت تا دهنت میاری و مدام بَه بَه بَه میگی و از انعکاس صدا لذت میبری این کار هم خاله اعظم بهت یاد داده البه یه با واست کرد ولی تو سریع یاد گرفتی عاشق بالا رفتن از پله ای خداروشکر که خونمون یه دونه پله فقط داره از 5-6 تا پله خونه هردوتا بابایی هم بالا میری...

واسه دیدن بقیه عکس ها بفرمایین ادامه مطلب...

 

کجا میری موش موشک مامان؟؟؟؟؟

 

قربون این احتیاط کردنت بشم من...

ببین چه به روز جانماز و کتاب دعای ما آورده...

این عکس هم چند روز قبل از مریضیته که از چشای ناز دخملم معلومه حالش خوب نبوده

 


 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

الهام مامان محیا
24 آذر 92 12:31
ممنون مرضیه جون یه کم دلم با دیدن عکسهای محیا گلم شاد شد... وای نگو که چقدر بلا شدن این دو تا محیای متولد یک روز!!!!!! رمز فرستاده شد
فریبا(دختر دایی بابات)
24 آذر 92 19:30
سلام خوبین خیلی خوشحالم که حال محیا عزیزم خوب شده امیدوارم همیشه سالم باشه و دیگه مریض نشه در ضمن ژست هایی هم که محیا جون گرفتی عالیه
مامان محیا
پاسخ
سلام فریباجون لطف داری عزیزم ممنون که به ما سرزدی به دایی جون و زن دایی جون و داداش گلت هم سلام مارو برسونمنتطرما باش میام پیشت
خاله اعظم
24 آذر 92 20:03
خاله جون زیزر میز چیکار داری آخه!!!!! قربون اون لپات برم
مامان محیا
پاسخ
رفتم ببینم چه خبره خاله جونخبری که نبود هیچ به سختی تونستم بیام بیرون ولی بالاخره موفق شدم
الهام مامان محیا
27 آذر 92 16:13
ای جونم خاله دندوناتم که داره در میاد جیگر ماشالله البته محیای من تو این مورد جلو زده
خاله اعظم
27 آذر 92 19:47
خواهر گلم کجایی ؟؟؟؟؟چندوقته نیومدی تو وبلاگ محیا
مامان محیا
پاسخ
گرفتارم خواهر تو کجایی؟ چرا نمیای خونمون دلمون واست تنگ شده راستی یه سورپرایز هم محیا واست داره زود بیا که منتطریم
نرگس
28 آذر 92 10:52
چه دخملی نازی داره...ماشاله خداروشکر بهتره محیا جون من شما رو به جمع دوستام اضافه کردم..خوشحال میشم به ما سر بزنید..ممنونم
مامان محیا
پاسخ
خوش اومدین به کلبه ما ممنون عزیزم که به ما سزدین میاییم پیشت
mh
28 آذر 92 12:24
سلام محيا خوشگله ماشا ا... چقدر قشنك مي خندي
مامان لي لي
28 آذر 92 18:41
سلام ........ ممنونم گلم كه پيش ما اومدين من هم با افتخار شمارو لينك ميكنم گلم....... انشالله سرماخوردگي دخمل نازتونم زود خوب ميشه...... الاهي فداش شم با اون پيش بندش ماماني از حالا دخملم غذا درست ميكنه؟؟شاهدددددددم ظرف ميشوره
مامان محیا
پاسخ
سلام المیرا جون خیلی خوش اومدی عزیزماره طفلی بچه ام نصف روز که خونه نیست بقیه اش هم که تا باباییش سرکاره مجبوره تو اشپزخونه پیش من باشه واسه خودش کلی حال میکنه فکر کنم تا دو سه سال دیگه یه کدبانو بشه یاز هم بهمون سر بزنالمیرا جان این هم واسه مامان لی لی و آواجونش
مامان لي لي
30 آذر 92 5:31
یک ترانہ مےتواند لحظہ اے را تغییر دهد . . . یک ایده مےتواند دنیایے را عوض کند . . . یک قدم مےتواند سفرے را آغاز کند . . . اما یک دعا مےتواند حتے ناممکن را ممکن کند . . . زیرا ضامنش خداست . . . بضمانت او دعايتان مےکنم تا ھیچ سنگے در راھتان نباشدو تا ابدشاد باشيد . . .يلداي زيباتون مبارك
مامان محیا
پاسخ
چه دعاي قشنگي يلداي شماهم مبارک
فریبا(دختر دایی بابات)
30 آذر 92 18:58
سلام محیا جون خوبی؟ عزیزم یلدات مبارک عزیزم چرا بهم سر نزدی؟ قرار بود به وبم بیای ولی وبم به پای وب شما که نمیرسه بهم سر بزن منتظرم
مامان محیا
پاسخ
سلام فريبا جون يلداي شماهم مبارک آره شرمنده عزيزم نتونستم بيام قول ميدم اين چندروز حتماً بهت سر بزنم راستي فريبا جون آگه آدرستو بذاري راحتتر ميتونم بيام پيشت
الهام مامان محیا
1 دی 92 10:44
سلام عزیزم امیدوارم یلدای خوبی رو پشت سر گذاشته باشین...پس کو عکسهای یلدا؟؟؟ مامانی تنبل شدی ها!!!!!!! عزیز این لباسها رو از تهران پاساژ آکسفورد گرفتم...قابل نداره رمز فرستاده شد برو روش رو کم کن
میم مثه محیا
1 دی 92 23:01
هرگز برای عاشق شدن به دنبال باران و بابونه نباش گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس به غنچه ای می رسی که ماه را بر لبانت می نشاند
میم مثه محیا
1 دی 92 23:01
آفرین ب این کدبانوی کوچولو و مامانی
الهام مامان محیا
3 دی 92 0:33
پس کو عکسهای شب یلدای جیگر مامانی؟؟؟؟
مامان مریم
3 شهریور 95 15:54
فدای لپ هاش و خنده شیرینش خدا حفظش کنه زیر سایه پدر و مادرش بزرگ شه الهی