محیامحیا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 24 روز سن داره

محیا فرشته دوست داشتنی ما

محیاجونم یازده ماهگیت مبارک

1392/10/7 1:47
نویسنده : مامان محیا
715 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نازنینم

باورم نیمشه دخترم یازده ماهه شدی. این روزا به سرعت داره میگذره و من و بابایی دل تو دلمون نیست که تولد یک سالگیتو جشن بگیریم.

روز به روز داری بزرگ میشی و من دنبال فرصت تا بیام وبلاگتو اپ کنم. امروز خونه مامانی ها که بودیم کلی بهمون خوش گذشت و تو واسشون دلبری میکردی میگفتم محیا خاله چکارمیکنه سریع ادای خاله اعظم رو در میاری با زینب خاله هم خیلی رفیق شده بودی

 

قربون این ژست گرفتنت برم چیه عزیزم چرا اینقدر خودتو گرفتی هنوز تا تولدت خیلی مونده...

میگم محیا اَتل مَتل ... تو هم دستتو میزنی به پاهاتو و میگی اَدَ اَدَ... یعنی با من همخونی میکنی همین که بغلت میکنم در هر حالتی که باشی بای بای میکنی حتی اگه خوابالو باشی و خیلی خوابت بیاد
تازگی ها از غذای خودمون هم بهت میدم که خیلی بااشتها میخوری قربونت برم که دیگه خانم شدی و یه پای ثابت سفره ی خونواده شدی باید واست بشقاب و قاشق بیارم سر سفره عاشق ماکارونی هستی چند روز پیش برای اولین بار بهت دادم خیلی باحال میخوردی این اولین غذایی بود که دخترم خودش به تنهایی میخورد فیلمش هم موجوده

راستی مامان امتحانات دانشگاه نزدیکه و من مجبورم ساعت بیشتری محل کارم باشم هنور نمیدونم تو رو کجا بذارم آخه مهد که بعدازظهرها تعطیله، بابایی هم که نمیتونه زیاد پیشت بمونه به احتمال زیاد باید بری پیش عمه فرزانه البته خود عمه هم امتحان داره موندم چکار کنم امیدوارم این چند روز امتحانات هم به خیر بگذره و دخترم زیاد اذیت نشه

زیاد صحبت کردم اما بریم سراغ عکس های محیاجون در ادامه مطالب....

راستی یادم رفت بگم 18 آذر تولد شایان عمو بود. مراسم خونه مامانی ها برگزار شد.

 

شایان جان تولدت مبارک ایشاا... 120 ساله بشی عزیزم 

 

این هم کیک تولد

 

محیاجون که بازهم دست از شیطنت برنمی داشت و  دور از چشم بقیه با تلفن و دوربین بازی میکرد

 

 

این هم دختر عمو وپسرعمو در کنار هم.. که اصلاً همدیگر رو تحویل نمیگیرن!!!!!

 

 

خلاصه مراسم خیلی ساده برگزار شد و لی خیلی بهمون خوش گذشت امیدوارم تولد محیاجونم عکسای بهتری بگیریم....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (31)

نرگس
9 دی 92 10:42
محیا جونم 11 ماهگیت مبارک عزیزم اینم واسه شایان جون که تولدش بود...تولدت مبارک پسر عموی محیا چه کیکی خوشگلی..حتما خوشمزه هم بوده
مامان لي لي
9 دی 92 14:07
رفیق روزهای قشنگم! یه هفته از زمستونم رفت.سردت شدخبرم کن تا برات بسوزم... بهانه های دنیا تورو از یادم نمیبره،من تورو تو قلبم دارم نه تو دنیا . . زمستونت پر برف لبت پر خنده باد .
مامان لي لي
9 دی 92 14:08
عزيزم يازده ماهگيت مبارك تولد شايان جون هم مبارك
مامان محیا
پاسخ
ممنون خاله عزیزم
مامان لي لي
9 دی 92 14:08
عزيزم عكس دوميت عالي شده
خاله اعظم
9 دی 92 19:07
محیا جونی یازده ماهگیت مبارک،شایان تولدت مبارک. کاشکی زودی تولد خودت بشه جیییییییییییگرخاله
الهام مامان محیا
11 دی 92 23:01
به به خانوم خوش ژست ای خاله به قربون ماکارونی خوردنت...مامانی پس عکسش کو؟؟؟ میگم مرضیه بیا برای دوتایی شون یه تالار بگیریم واسه تولدشون؟؟؟ برنامه ات چیه؟؟؟ من که هنوز موندم
مامان محیا
پاسخ
تازه کجا رو دیدی خاله جون خیلی عکسای خوش تیپپم رو مامانی نمیداره کاشی پیش هم بودیم یه تالار میگرفتیم اما چکار کنیم که خیلی از هم دوریمقراره تو خونه یه جشن کوچولو بگیریم ولی اصلاً نمیرسم آخه نو امتحانات دانشگاهست و باید صبح و بعداز ظهر سرکار برم واسم دعاکن الی جون
مامان لي لي
12 دی 92 0:29
شادیهایم هدیه به تو..........،کم بودنش را برمن خرده نگیر......اين تمام سهم من از دنياست..........
مامان لي لي
12 دی 92 0:31
خصوصي داري خواهر جونييييييييي
مامان لي لي
12 دی 92 2:36
شادیهایم هدیه به تو..........،کم بودنش را برمن خرده نگیر......اين تمام سهم من از دنياست..........
مهدیه ( مادر دختری)
12 دی 92 10:40
ببخش گلم دوریم و نمیتونم تو نگهداری محیا جون کمکت کنم!!!!!!!!!!!! تولد آقا شایان مبارک ولی ما هم بی صبرانه منتظر عکسای تولد محیا جونیم!
مامان محیا
پاسخ
ممنون از لطفت مهدیه جون به روی چشم عکسای تولدهم میذاریم
مامان حلما
12 دی 92 12:46
سلام مامانی خوبی؟ ممنون که به ما سر میزنی.منم مشغول مدرسه رفتن من که حلما رو میذارم پیش مامان . راستی مامانی اهل کدو شهری؟ الهی من فدای محیا جون بشم آخ جون تا تولد چند روز دیگه بیشتر نمونده ما هم شیرینی تولد رو میخوایممحیا جون .چقدر این روزا تند تند میگذرن امیدوارم هرجایی که هستین همیشه به جشن و شادی و خوشی کنار هم باشین. محیا جون پیشاپیش تولدت مبارک الهی صد ساله شی
مامان محیا
پاسخ
سلام عزیزم مااهل یزدیم آره این روزا خیلی دارن زود میگذرن بی صبرانه منتظر تولد محیاجونم از حالا همه دوستای نی نی وبلاگی دعوتن از جمله حلما جون و مامانیش
مامان حلما
12 دی 92 19:08
سلام آخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ جوووووووون پس میتونیم بیایم تولد محیا جون. حلما میگه:سلااااااااام همشهری
مامان محیا
پاسخ
سلام وااای باورم نمیشه اومدم مامان حلماجون پیشت ،تا بیشتر باهم اشنابشیم
مامان محیا
13 دی 92 9:46
11 ماهگیت مبارک عزیز دل خالهخیلی خوشگل افتادی توی این عکس ها
مامان محیا
پاسخ
چشماتون خوشکل میبینه خاله جون
مامان حلما
14 دی 92 19:30
سلام عزیزم قربونت برم خیلی خوشحالم که با شما آشنا شدم ما بلوار مدرس هستیم امیدوارم یه روز بتونم هم شمارو وهم گل دخمل نازمون رو از نزدیک ببینم.
مامان محیا
پاسخ
سلام حتماً ایشاا... شرایطش فراهم بشه که از نزدیک همدیگه رو ملاقات کنیم. از همین حالا درب خونه ما به روی حلماجون و مامانی گلش بازه هنور باورم نمیشه آخه من فکر میکردم با مهدیه مامان فاطمه همشهری هستین
مامان لي لي
14 دی 92 22:03
سلام خواهري خوب و گلم خصوصي داري
مامان لي لي
14 دی 92 22:08
عزيزززززززززز دلمي گل دختر نازم و ببوسسسسسسسسسسسس
مامان لي لي
14 دی 92 22:09
خواهر اوايي رفلاكس داره و بايد شيرخشك مخصوص بخوره
مامان لي لي
14 دی 92 23:00
خواهر واقعاً خيلي ها هستن به خاطر هيكلشون به بچه ها شون شير نميدن نمونش دختر دايي من خواهر
مامان لي لي
14 دی 92 23:21
حرفاي دلم راهيچ وقت هيچکس نفهميد، شايدروزي مورچه هافهميدند! روزي ک گلويم را ب تاراج ميبرند...
مامان لي لي
14 دی 92 23:26
الاهي بگردم خواهر...... بيا خونمون خودم برات كشك بادمجون درست ميكنم.......خواهر اوا از روز أول خواب روز و شبش برعكس بود و همه بهم ميگفتن بعد از چهل روزگيش خوب ميشه اما خواهر ١٦ ماهه همينِ.........روزا خوابِ و شبا بيدار هرچقدرم به پرستارش ميگم نزار بخوابه ميگه نميتونم بچرو اذيت كنم..... راست ميگه آخه اوايي هر وقت خوابش بياد ميخوابه عكس هاش و قبلاً گذاشته بودم إيستاده باشه وقتي خوابش بياد تو همون حال ميخوابه.........
مامان محیا
پاسخ
ممنون لی لی جون چکار کنم که راه دوره و خیلی از هم دوریم با زهم خداروشکر که روزا خوابه و به مامانیش اجازه میده به کاراش برسه حتماً واسش اسپند دود کن
مامان لي لي
14 دی 92 23:27
خواهر اوايي روزا خوابش و تكميل ميكنه اما متاسفانه من چون ميرم سركار بي خوابي اذيتم ميكنه
مامان لي لي
18 دی 92 5:03
ﺭﻓﯿﻖ!......ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻓﺴﺦ ﺷﺪ........ﺩﺭ ﻗﺒﺎﻝ ﺩﻧﯿﺎ...ﯾﮏ ﺗﺎﺭ ﻣﻮﯾﺖ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ........ﻧﺪﺍﺩﻡ....... تا أبد تو قلب لي لي موندگاري
میم مثه محیا
18 دی 92 15:44
ای جااااااااااااان دلم پیشاپیش تولدت مبارک عروسک خاله
میم مثه محیا
18 دی 92 15:45
تولد شایان جون هم مبارک باشه
فریبا(دختر دایی بابات)
19 دی 92 11:03
11ماهگیت مبارک محیا جون ببخشید دیر بهت سر زدم آپم اگه میشه چون من این وبلاگو برای مدرسه درست کردم نظراتتون دربارهی امام رضا باشه ممنون[بدرود]
فریبا(دختر دایی بابات)
19 دی 92 11:07
سلااااااام .ღ♥ღ ..ღღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ ...ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღ♥ღღ .......................ღ♥ღ ...........ღ♥ღ...ღ♥ღ ...........ღ♥ღ ...........ღ♥ღ.........ღ♥ღ.....ღ♥ღ ...........ღ..ღ♥ღ.......ღ♥ღ.....ღ♥ღ ...........ღ......ღ♥ღ.....ღ♥ღ.....ღ♥ღ ...........ღ♥ღ♥ღღ♥ღღ♥ღ♥ღ♥ ......ღ♥ღ ...........ღ♥ღღ♥ღ♥ღ♥ღღ♥ღღ♥........ღ♥ღ ....................................................ღ♥ღ ..........................@@..@@.............ღ♥ღ ..........................@@..@@.............ღ♥ღ ..............................@@................ღ♥ღ ..............................@@...............'ღ♥ღ
مامان محیا
پاسخ
سلام فریباجونم باشه اومدیم
الی مامان محیا
20 دی 92 1:13
شب بخیر
الی مامان محیا
20 دی 92 1:23
خوب چرا عکسهای خوش ژست دیگه اش رو نمیذاره مامانی؟ هاااان؟؟؟!!!!چرا مرضی جون؟؟؟؟ دستم بهت برسه؟؟؟ چرا همه ی عکس هاشو نمیذاری آخه تا از این جیگرمون سیراب بشیم ....؟؟؟؟
مامان محیا
پاسخ
باشه خاله جون رو چشم قول میدم تا امشب یه چندتا عکس بذارم الهام جونم محیاجونمو ببوس
علی
21 دی 92 21:41
سلام چه وب نازی داری حیف نیست در وبلاگتون از شکلک استفاده نمیکنید خوشحال میشم که به وبم بیایید واز شکلکام استفاده کنید تا وبتون خوشمل تر والبته زیبا تر ورویایی بشه من منتظر حضورت گرمتون در وبلاگم هستم وخوشحال میشم نظرتونم درباره ی وبم بدونم پس من منتظرم
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
22 دی 92 22:52
اي سرنوشت اسباب بازیهایت بی جان نیستند آدمند می شکنند آرامتر..... دوسسسسسسسسسسستون دارم
مامان محمد هانی
2 بهمن 92 0:48
تولد تولد تولدت مبارک بیا شمعا رو فوت کن تا صد سال نه 1000 سال زنده باشی اگه دوست داری به وبلاگ محمد هانی هم بیا و باهاش دوست شو گل خوشبو