محیا در آتلیه مامان
سلام فرشته مامان بالاخره ماه رمضان هم تموم شد و عید فطر از راه رسید . عید امسال خیلی خوش گذشت. شبش خونه مامانم اینا بودیم .از بس ذوق کرده بودی خواب نمی رفتی و دوست داشتی با خاله و دایی ها بازی کنی بالاخره ساعت 3 بود که خوابیدی. الان که دارم این مطلبو می نویسم مثل همیشه تو و بابایی خوابید. با هزار مکافات خواب رفتی اخه رفته بودیم خونه عمو و دختر عموی من که از کربلا اومده بودن اونجا خیلی سرحال بودی ولی تو ماشین خوابیدی خونه که رسیدیم از خواب بیدار شدی شروع کردی به بازی کردن من و بابایی سعی کردیم چندتا عکس ازت بگیریم. اما بگم از این روزهای تو : اینقدر بازیگوش شدی که مجبوریم دور ت...
نویسنده :
مامان محیا
4:53